••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

زندگینامه پیامبران

حکمت سليمان نبي داوود عليه السلام بر اريکه سلطنت بني اسرائيل تکيه زده و در اختلافات و درگيري آنها قضاوت و داوري مي کرد، امور سياست و اقتصاد قوم را به درايت و کفايت اداره مي کرد و هر روز بني اسرائيل نزد داود مي آمدند و سرگذشت زندگي و مشکلات خويش را بيان مي داشتند و نزاعهاي خود را تشريح و استدلال مي کردند و داوود هم در تمام موارد با عدل و داد حکم مي نمود.در اين دوران سليمان که يکي از فرزندان داوود بود تنها يازده سال از عمرش مي گذشت. داوود پيرمردي ضعيف و نحيف بود که هر آن امکان وداع او با زندگي مي رفت و همواره فکر آينده مملکت و کشور او را نگران مي ساخت و در اين فکر بود که چه کسي پس از وي مي تواند زمام امور و اداره کشور را به دست بگيرد.داوود گرچه فرزندان بسياري داشت ولي سليمان که کودکي خردسال بود، از جهت علم و حکمت برآنان برتري داشت آثار عقل و درايت از سيماي او هويدا و هوش و درايت او بر همه آشکار بود و امور مردم را با تيزبيني و عاقبت انديشي اداره مي کرد.عادت داوود عليه السلام بر اين بود که در مجلس قضاوت خويش، فرزند خود سليمان را حاضر مي ساخت، تا به قدرت قضاوت و استدلال خود بيفزايد، لذا سليمان هميشه در مجلس قضاوت پدر خويش حاضر بود، تا در پرتو افکار پدر، چراغي براي آينده خود بيفروزد و در آينده به هنگام برخورد با مشکلات و مسائل اداره مملکت از پرتو آن بهره گيرد.در يکي از مجالس که داوود پيغمبر بر کرسي قضاوت خود نشسته بود و سليمان نيز در کنار وي حضور داشت، دو نفر، براي طرح نزاع نزد داوود عليه السلام آمدند، يکي از آن دو گفت: من زميني داشتم که زمان برداشت محصول آن فرا رسيده و موقع چيدن آن نزديک شده بود، تماشاي آن موجب مسرت هر بيننده و تصور حاصلش موجب اميد و دلگرمي صاحبش بود،در همين موقع گوسفندان طرف نزاع من وارد اين کشتزار شده اند و کسي آنها را بيرون نرانده است و چوپاني از

گوسفندان محافظت ننموده است، بلکه گوسفندان شبانه در اين کشتزار چريده اند و محصول مرا از بين برده و نابود کرده اند به حدي که اثري از آن باقي نمانده است.مدعي شکايت خود را اقامه کرد و صاحب گوسفندان از خود دفاعي نداشت و محکوميت او محرز بود. لذا پرونده به مرحله صدور حکم رسيد و حکم صادره بايد در مورد او اجرا مي شد.داوودعليه السلام گفت: گوسفندها از آن صاحب کشتزار است که بايد در تقاص محصول از دست رفته خود بگيرد. اين غرامت به خاطر مسامحه کاري صاحب گوسفندها است که آنها را شبانه و بدون چوپان، در ميان کشتزارها رها کرده است.در اين هنگام سليمان که کودکي بيش نبود، اما از علم و حکمت خدادادي برخوردار شده بود و بر دقايق اين مرافعه آگاه بود مُهر سکوت ازلب برداشت و برهان خود را بر آنها عرضه داشت و گفت: حکمي متعادل تر و به عدل نزديک تر وجود دارد.اطرافيان داوود عليه السلام از جرات اين کودک متعجب و سرا پا گوش شدند تا ببينند سليمان چه مي گويد.سليمان گفت: بايد گوسفندها را به صاحب کشتزار بدهند تا از شير و پشم و نتايج آنها بهره برداري کند و زمين را به صاحب گوسفندان بدهند تا به آبادي آن بپردازد، تا چون به صورت اول بازگشت، سپس زمين را بدهند و گوسفندها را باز گيرند و بدين طريق ضرر و غرامتي به هيچيک نخواهد رسيد و اين حکمت به عدالت نزديک تر و از جهت قضاوت صحيح تر و بهتر است.اين قضاوت، مطلعي شد بر نبوغ و استعداد سليمان تا در آينده به شايستگي، سلطنت و نبوت داوود عليه السلام را ادامه دهد.

+ نوشته شده در شنبه 5 خرداد 1397برچسب:زندگینامه پیامبر,حضرت داوود,حضرت سلیمان, ساعت 12:6 توسط آزاده یاسینی